
آیههای بنیادین قرآنی که تبیین سرفصلهای تحولات تاریخی را بیان می کنند
1404-03-31
آیت الله اراکی با استناد به آیات متعدد قرآن کریم بیان داشت بنی اسرائیل دو بار در تاریخ فساد می کنند که نخستین بار قبل از زمان پیامبر و دومین بار قبل از آخر الزمان است. ایشان فساد آمریکا را در زمان کنونی، فساد بنی اسرائیل دانست.

آیتالله محسن اراکی پنجشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۴، در سومین جلسه از «سلسله جلسات تبیین و تحلیل تطبیقی شرایط کنونی منطقه و جهان، به سنتهای اجتماعی الهی در قرآن کریم» مطالبی بیان داشتند که در ادامه به شرح کامل آن اشاره خواهد شد:
قال الله فی کتابه (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)
﴿وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ... ﴾(۷۸ حج)
حوادث اخیر در منطقه بالاخص تهاجم ستمگرانه رژیم مفسد غاصب ارض فلسطین در جمهوری اسلامی و پیش از آن، ظلمهای بیشماری که در فلسطین و سرزمین غزه مرتکب شد، بر ما لازم میکند تا این حوادث را از نگاه فلسفه تاریخ قرآنی تا حدودی مورد بررسی قرار دهیم.
در قرآن کریم هم برای حرکتهای تاریخ، نظم و قانون خاصی را میبینیم و هم این نظم و قانون خاص را خدای متعال در قرآن کریم تبیین کرده است؛ یعنی حوادثی که در تاریخ بشر رخ داده و رخ میدهد، طبق یک نظم خاص پیش میرود؛ اولا هدف دارد و به سمت این هدف حرکت میکند! تحولات تاریخ این چنین است! شکست ها پیروزی ها و تمدنهای که ظهور میکند، تمدنهایی که سقوط میکند، امت هایی که رشد میکنند، امتهایی که پست میافتند؛ اینها همه قانون است
ما حالا نسبت به قوانین کل حاکم بر تاریخ الآن نمیخواهیم سخن بگوییم! میخواهیم نسبت به قوانینی که از دوره قلوز حضرت ابراهیم به عنوان پدر جریان جدید تاریخ، ما حضرت ابراهیم را به عنوان پدر تاریخ نو یعنی تاریخ بعد از تاریخ حضرت نوح میشناسیم
ما در نگاه قرآنی سه دوره مهم تاریخی یا بلکه ۴ دوره تاریخی داریم؛ دوره حضرت آدم تا دوره حضرت نوح، دوره حضرت نوح تا دوره حضرت ابراهیم، دوره حضرت ابراهیم تا ظهور حضرت ولی عصر(عج) یا میتوان گفت تا ظهور نبی اکرم (ص)؛ چون ظهور حضرت ولی عصر به نحوی ادامه دوران تاریخ محمدی است (ص)؛ همان دورههای کلان تاریخ هم طبق نگاه قرآن کریم
حالا با سخن درباره دوران آدم تا نوح یا دوره نوح تا ابراهیم را فعلا دربارهاش سخن نمیگوییم در اینجا؛ چون برای تفسیر در این بحث لازم است؛ ولی از دوره ابراهیم جریان جدیدی در تاریخ شروع شده است که این جریان جدید تاریخی مبتنی بر سه قانون است؛ یک قانون، قانون امامت است؛ یک قانون، قانون شهادت امام است؛ و یک قانون، قانون شهادت امت است؛ که میفرماید: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»(۱۴۳ بقره)؛ در همین آیهای که ما تلاوت کردیم در صدر سخن، که آخرین آیه سوره حج است که میفرماید: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ»(۷۸ حج) که میفرماید ابراهیم پدر شماست؛ این در حقیقت یعنی پدر این دوره جدید تاریخی است که شروع میشه «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا»(۷۸ حج) که یعنی ابراهیم پدر شماست و آغاز دوره جدید تاریخ است، «لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»(۱۴۳ بقره)
در این دوره جدید، آنچه اتفاق میافتد، شهادت الرسول و شهادت الامت است؛ که البته شهادت الرسول، همان شهادت الامام است! یعنی شهادتالرسول، شهادت رسول اکرم (ص) و ائمه هدی (س) است؛ اینها شهادتشان، شهادت بر امت است؛ و امت هم یک امتی است که این امت شاهد بر سایر امتها میشود؛ این ۳ قانون، یک قانون امامت است؛ قانون امامت درباره آیهی « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»(۱۲۴ بقره) این لا ینال احد الظالمین دو مطلب در آن هست که یکی نفی است و دیگری اثبات! معلوم میشه که این دوره ابراهیمی، دوره حاکمیت ذریه ابراهیم است یا دوره عمل کردن و کنشگری ذریه ابراهیمی است
این دوره کنشگری ذریهی ابراهیم دو بخش دارد؛ چون ذریهی ابراهیم به دو بخش تقسیم میشود؛ ذریهی مفسدان و ذریهی مصلحان یا به عبارتی ذریهی ظالمان و ذریهی عادلان؛ لذا بعد فرمود « لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛(۱۲۴ بقره) وقتی فرمود و من ذریتی لا ینال احد الظالمین، یعنی این امامت نصیب ظالمان از ذریهی تو نخواهد شد؛ نصیب مفسدان ذریهی تو نخواهد شد؛ بلکه نصیب صالحان از ذریهی تو خواهد شد و این امامت ذریهی ابراهیم تا روز قیامت ادامه دارد که میفرماید: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا»(۵۴ نساء) این ملک عظیم همان امامتی است که تا روز قیامت ادامه دارد؛ یعنی تا لحظهای که وعده نهایی خدای متعال که «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»(۵۵نور) یا آنچه در آخر سوره سجده آمده «وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ * فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ»(۲۸-۲۹-۳۰ سجده) یوم الفتح دو سه جا در قرآن کریم به آن اشاره شده است؛ دو یوم الفتح در قرآن داریم؛ یکی یوم الفتح اول «انا فتحنا لک فتحا مبینا» و یکی یوم الفتح دوم « وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» که به آن اشاره شده است؛ همانطور که دو وعد در قرآن کریم « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ» این وعد دوم، وعد الآخره که در سوره بنی اسرائیل به آن اشاره شده است «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا» «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ»(۷اسراء) در اینجا هر دو وعده در قرآن کریم آمده است؛ این دو وعده، دو وعده پیروزی امت حق است؛ این دو وعده، یک وعده مربوط به دوره ما قبل آخر زمان است و یکی دوره ما قبل الرسول الله است؛ دوره ما قبل الرسول مربوط به دوره حضرت ابراهیم است و یکی دوره بعد الرسول (آخر الزمان) است که دوره سوم تاریخ میشود؛ الوعد الآخره دوره بعد الرسول و جاء وعده لا هما بعثنا علیکم عباد له دوره قبل الرسول است؛ وعد الآخره در دو جای سوره اسراء به آن اشاره شده است که هم اول سوره اسراء «وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا(۴)» فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا(۵)این افساد اول به دنبالش این وعده اول است که وعده پیروزی اهل حق است؛ حالا این وعده اول که وعده جبران ما قبل رسول الله است این را الآن مورد بحث ما نیست و مورد بحث ما افساد ثانی است که « لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» که بعدش میفرماید « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ»(۷اسراء) میفرماید بعد از افساد اول « بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا* بعد از آن «ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا»(۶اسراء) بعد از آن وعد اول که پیروزی اهل حق است و در نتیجه پیروزی اهل حق، شما تار و مار میشوید و متفرق میشوید، بعد از تفرقه و تشدد، بعد از یک دورهای دیگر شما مجدد جمع میشوید؛ که این دوره جمع شدن دوم میشود که در آخر سوره اسراء میشود فهمید که میفرماید: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا»(۱۰۴اسراء) یعنی شما را جمع میکند و از همه جا جمع میشوید و دوباره وعده دوم محقق میشود؛ در این وعده دوم مجدد افساد دوم بنی اسرائیل رخ میدهد؛ این افساد دوم «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» که در اوایل و اواخر سوره اسراء به آن اشاره شده است، «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا(۵اسراء)» این وعده اول تحقق پیدا میکند که وعده نابودی بنی اسرائیل است بعد از افساد اول، بعد میفرماید: «ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا»(۶اسراء) سپس شما مجدد بازمیگردید، این ظاهرا همان چیزی است که در آخر سوره اسرائیل به آن اشاره شده است که :« فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا» بعد از این (جئنا بکم لفیفا) و دوباره جمع شدن بنی اسرائیل، افساد دوم تحقق پیدا میکند؛ در این افساد دوم، همه قرائن نشان میدهد که این افساد دوم، افسادی است که امروز بنی اسرائیل در ارض فساد کرده است؛ یعنی افسادی فراگیر است؛ الآن افساد آمریکا افساد بنی اسرائیلی است! و این افساد بنی اسرائیل، همه گیر است و همه جای دنیا را فرا گرفته است؛ لذا میبینید که هر جا فسادی امروز صورت میگیرد، دست آمریکا در آن فساد است که یعنی دست بنی اسرائیل هم در آن فساد است؛ ولی این افساد سرانجام جمع خواهد شد!
گفتیم دو تیرهی بنی ابراهیمی وجود دارد که یک تیرهی بنی ابراهیمی، همین تیرهی مفسد است که تیرهی بنی اسرائیل است؛ البته در ابتدای امر اینها مفسد نبودند، ولی به تدریج در نتیجه طغیانی که به آنها عارض شد که فرمود: « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»(۵۹ مریم)، بعد میفرماید که «وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»(۶۱ بقره) آنان دچار غضب الهی شدند و تبدیل به امت مفسد شدند و شدند یک تیرهی مفسد در جهان بشر! در قرآن کریم در یک جای دیگر یک مطلب مهمی داریم در سوره اعراف، خیلی مهم است؛ این چیزهایی که ما میگیم، آیههای بنیادین قرآنی است و سرفصلهای تحولات تاریخی در این آیات تبیین میشود؛ در آیهی سوره اعراف که از آنجایی شروع میشود که حضرت موسی(ع) بعد از آنکه بنی اسرائیل توبه میکند، بعد از انحرافی که در بنی اسرائیل به وجود آمد و گوساله پرستی و توبه کردن آنها «فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» و خداوند توبه آنان را پذیرفت، بنا شد که الواحی که بر حضرت موسی وحی شده بود (یعنی نظام زندگی و نظام حکومتی)، بعد از اینکه نظام حکومتی بر حضرت موسی وحی شد و بنی اسرائیل توبه کردند، وعده داده شد که اینها بروند و مناجات حضرت موسی با خدا را بشنود که «وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ» (۱۵۵ اعراف) همچنین «وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ»(۱۵۶ اعراف) آیات ۱۵۵ تا ۱۵۹ سوره اعراف است که به بخشی از فرازها اشاره خواهد شد؛ میگویند حضرت موسی اینجا که با خدا به مناجات برخاست، با حضور منتخبین بنی اسرائیل بود و یک خواستهای از خدا کرد؛ خواستهاش «وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ» است؛ یعنی ما تسلیم تو هستیم، بنی اسرائیل بعد از آن اشتباهی که کردند، تسلیم تو هستند؛ قانون هم که تو بر ما وحی کردهای (قانون جامعه داری، قانون حکومت داری و...) میخواهیم جامعه عدل الهی را ما پیاده کنیم؛ اما این جامعه عدلی را که ما میخواهیم پیاده کنیم، تو آن را برای ما دائمی کن! این «واکتب» که میگوید(«وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ») یعنی دائمی کن. این را حالا من به این زبان عرض میکنم که گویا حضرت موسی از خدا میخواهد که این حکومت ما را به آن حکومت عدل پایانی متصل کن! حضرت موسی پیامبر بلند پروازی بود، بلندپروازی در امور معنوی خوب است؛ یک بار دیگه سیر نمیشود از سخن گفتن با خدا و میگوید این پرده را بردار تا تمام شود کارها! که خداوند میگوید «لن تری» نه! در هر دو خواستهاش را خداوند جواب رد میدهد! خواسته اولش (فردی) و خواسته دومش(اجتماعی بود)؛ این بنی اسرائیل که یک امتیست، تسلیم شدند و حکم تو را اجرا میکنند و من هم امامت آنها را بر عهده گرفتم؛ این جامعه الهی عدلی را که تو بر ما منت نهادهای، این ادامه پیدا کند تا آخر.... یعنی دیگر اگر رسولی میآید، ادامه دهنده ما باشند؛ نه اینکه دوباره آنها از نو آنها حکومت جدید برقرار کنند و عدل الهی جدید پایهگذاری کنند! در اینجا خداوند یک جواب عجیبی به حضرت موسی میدهد؛ میفرماید: «قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ»(۱۵۶اعراف) وقتی یک همچین درخواستی میکند، خداوند در جواب درخواست او، اشاره به عذاب خود میکند؛ این متضمن این معنا است که این امتی که تو امروز میبینی که همچنین سرسپرده و سر به زیر هستند، سرانجام تمرد خواهند کرد و دچار عذاب من خواهند شد؛ بعد میفرماید: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» درب رحمت من باز است و من درب رحمتم را نبستهام بر امت تو؛ منتها خودشان لیاقت رحمت من را ندارند! اما «فساکتبها» این کتابتی که تو خواستهای، مشمول امت تو نخواهد شد؛ مشمول یک امت دیگری خواهد شد؛ «فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ(۱۵۶ اعراف)* الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ َالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۱۵۷ اعراف) قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».(۱۵۸ اعراف) این اشاره به این است که آن حکومت پایانی عدل به وسیله امت تو برقرار نخواهد شد و این کاریست که کار رسول خاتم است و کار امت رسول خاتم است؛ این جریان امت بنی اسرائیلی یعنی امت ابراهیمی تیرهی اسحاقی! این تیرهی اسحاقی کارش به انحراف کشیده میشود و کارش به جای اینکه بشود امت شاهد بر حق، تبدیل میشود به امت مفسد و امت سردمدار فساد در جهان بشری! از این سو شما آیات امامت را که میبینید که از: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»(۱۲۴ بقره) این «لاینال» یعنی تیرهی اسحاقی سرانجام از این امامت مستمر را (چون این «من ذریتی» که گفته میشود یعنی تا روز قیامت! به او گفته میشود «لا ینال احد الظالمین» یعنی این ظلم و ستم با امامت سازگار نیست.) نصیب فرزندان ستمگرت نمیکنیم! این فرزندان ستمگر، تیرهی اسحاقی یا تیرهی بنی اسرائیلی است که سرانجام کارشان به ستمگری و افساد فیالارض منجر میشود؛ در ادامه همین آیه: «وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»(۱۲۴ بقره) اینجا دیگر بیان امامت شروع میشود و خط امامتی که تا آخر ادامه پیدا خواهد کرد؛ در حقیقت منظور خط امامت بنی ابراهیمی است که این امامت بنی ابراهیم و مستمر، امامت آل محمدی (ص) است؛ یعنی امامات ذریهی اسماعیلی است؛ لذا میبینید بعد از آیهی «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» چه میآید؟ میفرماید: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ» (۱۲۵ بقره) در اینجا از «طهرا بیتی» بحث امامت ذریهی اسماعیلی از بنی ابراهیمی شروع میشود؛ « لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ» و در ادامه: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»(۱۲۶ بقره) «وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»(۱۲۷ بقره) یعنی بر ضمه ابراهیم و اسماعیل است که بیت را باید بسازند؛ اینجا بحث ذریهی پیش میآید: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»(۱۲۸ بقره) این «أُمَّةً مُسْلِمَةً» همان امت امام است که میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا...» (۴۴ مائده) این اسلام آن اسلامی است که شایستگی مقام امامت را به دنبال دارد؛ «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»(۱۲۹ بقره) «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » (۱۳۰ بقره) در اینجا دیگر بعد از این دعای کلی، دعا میرود روی شخص رسول اکرم(ص)؛ بعد میفرماید: «مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» (۱۳۱ بقره) «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» (۱۳۲ بقره) تعظیم میکند؛ بازم مسئله اسلام اسماعیلی است؛ چرا این ذبح باید نصیب اسماعیل شود؟ که در آن آیات سوره صافات که میفرماید: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ *فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِين* وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ* قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»(۱۰۲-۱۰۳-۱۰۴-۱۰۵)
اینها همه نشاندهنده خط امامت است؛ خط امامت یعنی خط تسلیم محض برای خدا است؛ خط سرافتادگی، خط سرسپردگی، خط عبودیت محض برای خدا؛ این یعنی خط امامت! و این خط امامت در ذریهی ابراهیم از نسل اسماعیل تداوم خواهد یافت تا روزی که خط افساد کلا از این جامعه برچیده شود؛ آن خط افسادی که تیرهی بنی اسرائیلی سرانجام در این جهان و در این جامعه بشر به راه خواهد انداخت؛ این مسئله امامت است؛ امامت تا روز قیامت تداوم دارد و اصلا انتها پذیر نیست و آن همان خطی است که خداوند از آن به بقیهالله تعبیر کرده است؛ این هسته همیشه در جامعه بشر، هستهی بقا است، هستهی باقی است و هسته مداوم است؛ «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»(۵۱ قصص) این قول ما، پیام ما، پیامرسانی ما، خط امامت ما متصل است تا وعده الهی که میفرماید: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا»(۱۵۶ اعراف) یعنی تحقق پیدا خواهد کرد.
و من الله التوفیق