
بررسی ادله وجوب دفع منکر و پیشگیری از جرم / قصاص موجب ایمنی جامعه در برابر تکرار قتل
1404-03-20
آیتالله محسن فقیهی در ادامه درس خارج فقه با موضوع «پیشگیری از جرم»، به تحلیل چند آیه کلیدی قرآن از جمله آیات قصاص و فحشا پرداخت و با تأکید بر نقش بازدارندگی احکام الهی، وجوب دفع منکر را مستند به حکمت تشریعی این آیات دانست.

آیت الله محسن فقیهی در درس خارج «پیشگیری از جرم» به موضوع بررسی ادله وجوب دفع منکر پرداخت که در ادامه به بخش دوم آن اشاره می شود.
(بخش نخست)
آیه قصاص
یکی دیگر از آیاتی که بر وجوب دفع منکر به آن استدلال میشود، آیه قصاص است «وَلَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». در این آیه خداوند متعال مشروعیت قصاص برای اولیا دم را مایه حیات و زندگی افراد معرفی میکند و حال آنکه قصاص خود به معنای کشتن افراد در قبال کشتن دیگری است و کشتن قاتل مایه حیات و زندگی او نبوده بلکه موجب مرگ و فوت افراد میشود. سر مطلب این است که قصاص هر چند موجب کشته شدن یک انسان میشود اما موجب بازدارندگی از قتلهای دیگر شده و به نوعی جامعه را در برابر تکرار قتلهای دیگر ایمن میکند.
توضیح آنکه مجازات باید با جرم تناسب داشته و موجب بازدارندگی و عدم تکرار آن در آینده شود. در مورد قتل که یکی از بزرگترین جرائم در دنیای بشر است، بهترین راهکار برای بازدارندگی و جلوگیری از تحقق آن، قصاص بهترین مجازات است که خداوند متعال در کتاب آسمانی خویش بیان کرده است. در بسیاری از جوامع غیر دینی مجازت فردی که مرتکب قتل شده، قصاص و اعدام نیست و چه بسا شخصی با کشتن چندین نفر، باز هم به حیات خود ادامه داده و مجازاتهای به مراتب کمتری همچون حبس یا جرائم مالی و... برای او در نظر گرفته میشود. این امر بازدارندگی مناسبی نداشته و از تکرار بیشتر قتل جلوگیری نمیکند. کما اینکه اثر قوانین این چنینی در جوامع دیگر مشاهده شده و قتل و جنایت کمتر نشده بلکه افزایش پیدا کرده است.
اما در اسلام خداوند قصاص را مایه حیات قرار داده تا در صورت ارتکاب یک قتل، قاتل جرات ارتکاب جرائم بیشتری را پیدا نکرده و برای سایر افراد نیز درس عبرتی شود که در صورت ارتکاب قتل مجازاتشان مرگ است. چنین مجازاتی به مراتب بازدارندگی قویتری داشته و موجب ایمن شده جامعه در برابر قتلها وجنایات میشود.
برخی از مفسرین در تبیین آیه شریفه اینطور میفرمایند: (کلام فصیح لما فیه من الغرابة، و هو أنّ القصاص قتل و تفویت للحیاة، و قد جعل مکانا و ظرفا للحیاة، و من إصابة محز البلاغة بتعریف القصاص و تنکیر الحیاة؛ لأنّ المعنی: و لکم فی هذا الجنس من الحکم الذی هو القصاص حیاة عظیمة) آیه شریفه به جهت غرابتی که دارد، از فصاحت بالایی است. زیرا قصاص که قتل و مایه تفویت حیات است، مایه حیات و ظرف برای آن قرار داده شده زیرا قصاص موجب کم شدن قتل و جنایت در جامعه میشود.
در عرب جاهلیت نیز مواردی بود که بخاطر کشتن یک نفر، از چندین نفر انتقام گرفته میشد و کشت و کشتارهای قبیلهای اتفاق میافتاد. با آمدن دین مبین اسلام و اجرای حکم قصاص از افزایش این کشت و کشتارها جلوگیری شد و این نشان از حیات بودن قصاص برای افراد جامعه است.
قابل توجه است که لفظ قصاص در آیه به صورت معرفه ذکر شده «القصاص» اما حیات به صورت نکره آمده است «حیاة» که نکره بودن حیات نشانه عظیم بودن و بزرگ بودن حیات است. لذا معنای آیه اینطور میشود: وبرای شما در این جنس از حکم که قصاص است، حیات عظیمی قرار داده شده است.
(لأنه إذا همّ بالقتل فعلم أنه یقتصّ فارتدع منه سلم صاحبه من القتل، و سلم هو من القود، فکان القصاص سبب حیاة نفسین) اگر شخص قاتل انجام قتل را اراده کرده و متوجه این امر شود که در صورت قتل تنها از او قصاص میشود بدون اینکه ریسک کشت و کشتارهای قبیلهای در بین باشد، ترس از قصاص موجب بازدارندگی او شده و در نتیجه هم شخصی که بنا بود به قتل برسد سالم مانده و هم شخصی که قصد قتل داشته از قصاص و انتقام در سلامت خواهد بود. لذا تشریع حکم قصاص موجب سلامت هر دو نفر میشود.
اعراض از گناهکار
وَاللَّذَانِ یَأْتِيَانِهَا مِنْکُمْ فَآذُوهُمَا ۖ فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ تَوَّابًا رَحِیمًا . از دیگر آیاتی که دلالت بر لزوم دفع منکر دارد آیه مبارکه 16 از سوره نساء است. خداوند متعال در این آیه میفرماید: زنان و مردانی که مرتکب فحشا و زنا میشوند را اذیت کرده و نگذارید به راحتی به زندگی خود ادامه دهند. اگر توبه کرده و اصلاح شدند، رهایشان کرده و راحتشان بگذارید. خداوند بسیار توبه کننده و مهربان است.
قابل ذکر است که هر چند در شریعت اسلام اذیت و ایذاء افراد، امر ناپسند و حرامی است اما علت اینکه در چنین موردی خود خداوند امر به ایذاء این افراد میکند، بازدارندگی ایشان نسبت به تکرار عمل شنیعی است که انجام داده اند تا نسبت به منکراتی که در آینده است دفع صورت گیرد.
این آیه شریفه به خوبی دلالت بر دفع منکر دارد. زیرا مجازات چنین افرادی توسط قانون و احکام شرعی بیان شده و حدود و تعزیرات در حق آنان جاری میشود. وقتی با وجود چنین حدودی باز هم امر به ایذاء آنان صورت میگیرد، این امر بیانگر لزوم دفع منکراتی است که هنوز تحقق پیدا نکرده اند.