
بررسی موسیقی در منابع اولیه اسلام / فارابی، موسیقی آوازی را اصیل میدانست
1404-03-21
حجتالاسلام و المسلمین میرخندان در این جلسه با اشاره به غیبت واژهی «موسیقی» در منابع اولیه اسلامی، از «غنا» بهعنوان مفهومی کلیدی در روایات یاد کرد که بهویژه در نسبت با آیات قرآن، با مفاهیمی چون «لهو»، «لغو» و «زور» تفسیر و تطبیق شده است.

حجت الاسلام و المسلمین حمیدرضا میرخندان در ادامه درس گفتار «فقه هنر؛ موسیقی و رسانههای امروزی) که در سال 1403 برگزار شد بیان داشت:
تعریف موسیقی
آنچه در بحث ما اهمیت دارد و اکنون به کار میآید، این است که موسیقی، اگر بهعنوان یک علم به آن نگریسته شود ـ که در گذشته چنین بوده و در دوران دانشمندان مسلمان، در زمرهی علوم ریاضی محسوب میشده است ـ تعریفی علمی دارد. اگر بخواهیم آن را بهعنوان علم تعریف کنیم، گفتهاند: دانش سازها و آوازها. این تعریف در ادبیات ما نیز آمده است؛ مثلاً دهخدا چنین تعریفی ارائه کرده است: «علم موسیقی، دانش سازها و آوازهاست»
در ادبیات رایج امروز نیز، که مباحثی مانند تعریف موسیقی و انواع آن در ذیل فلسفهی موسیقی در قرن حاضر مطرح میشود، این تعریف وجود دارد. برای نمونه، در دائرةالمعارف فلسفهی استنفورد، مقالهای دربارهی فلسفهی موسیقی به این موضوع پرداخته و گفته شده که موسیقی چند نوع دارد. این مسئله نیز تا حدی در فلسفهی موسیقی قابل اعتناست: آیا موسیقی فقط باید به «موسیقی ناب بالاصاله اطلاق شود یا نه؟
انواع موسیقی
در هر حال، آنچه مورد اتفاق است، این است که موسیقی به دو نوع تقسیم میشود: یکی به تعبیر غربی «موسیقی محض» یا «موسیقی ناب» که فقط از ساز تشکیل شده و صدای انسانی در آن وجود ندارد (موسیقی سازی)، و دیگری «موسیقی آوازی که صدای انسانی در آن حضور دارد، چه همراه با ساز و چه بدون آن.
در اینکه کدامیک اصالت دارد، اختلاف نظر وجود دارد. برای مثال، فارابی نیز در اینباره بحث کرده و معتقد بوده که موسیقی آوازی اصالت دارد. اما در ادبیات غربی امروز، به موسیقی سازی اهمیت بیشتری داده میشود و آن را اصل قرار دادهاند، در حالی که موسیقی آوازی را فرع دانستهاند.
موسیقی آوازی به موسیقیای اطلاق میشود که در آن صدای انسانی وجود دارد، چه همراه ساز باشد و چه نباشد. در مقابل، موسیقی سازی فقط شامل صدای ساز است. بنابراین، میتوان گفت که موسیقی بهطور کلی به دو نوع تقسیم میشود: موسیقی سازی (یا محض) و موسیقی آوازی.
غنا در منابع اولیه اسلام
این تقسیمبندی بعدها در مباحث ما مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین، لازم است قدری دربارهی مفهوم «غنا» صحبت کنیم. در منابع اولیهی اسلامی، بهویژه در متون فقهای شیعه که دربارهی موسیقی بحث کردهاند، واژهی «موسیقی» بهکار نرفته است. مثلاً در کتاب آقای مختاری، که زحمت کشیدهاند و همهی تعاریف مربوط به غنا و موسیقی را گردآوری کردهاند، واژهی موسیقی ذکر نشده است.
در آیات و روایات و نیز در بیان فقها، واژهی «موسیقی» وجود ندارد. آنچه هست، مفاهیمی است که در ادلهی دینی آمده و به نوعی با موسیقی مرتبطاند. این مفاهیم عبارتاند از: غنا، لهو، زور و لغو. در منابع دینی، بهویژه در منابع اولیهی اسلامی، این چهار عنوان دربارهی موسیقی به کار رفتهاند.
در قرآن کریم و روایات نیز همین عناوین آمدهاند. بحث از سازها نیز در منابع اسلامی مطرح شده و به سازهای مختلف تصریح شده است؛ مثلاً دربارهی عود و دیگر سازها، روایاتی داریم.
نکتهی دیگری که باید به آن تصریح شود، این است که در قرآن کریم، واژهی «غنا» نیامده است. اما در روایات، دربارهی این عنوان بحث شده است. در مقابل، عناوین لهو، لغو و زور در قرآن آمدهاند. روایاتی نیز داریم که غنا را بر این عناوین تطبیق دادهاند؛ مثلاً گفته شده که آیهی «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ» اشاره به غنا دارد. دربارهی لغو و زور یا قول زور نیز چنین تطبیقهایی وجود دارد.
نتیجه
در نتیجه، اگر بخواهیم خلاصه کنیم: در بحث موسیقی، دو نوع موسیقی داریم: موسیقی سازی و موسیقی آوازی. واژهی موسیقی در قرآن کریم و روایات نیامده است، اما مفاهیمی مانند غنا، لهو، زور و لغو وجود دارد. همچنین، در برخی روایات، نام برخی سازها نیز آمده و از آنها نهی شده است.
در قرآن کریم، واژهی «غنا» ذکر نشده، اما در روایات آمده است. سه عنوان دیگر ـ لهو، لغو و زور ـ در قرآن آمدهاند. روایات نیز غنا را بر این مفاهیم تطبیق دادهاند. بنابراین، در ترسیم موضوع بحث موسیقی، به نظر میرسد که «غنا» ذیل موسیقی آوازی قرار میگیرد، نه اینکه مستقل از آن باشد. پس دیگر غنا را معطوف به موسیقی نمیکنیم، بلکه آن را زیرمجموعهی موسیقی آوازی میدانیم.
پیش از آنکه به مفهوم غنا بپردازیم، لازم است توجه کنیم که این مفهوم نیز محل اختلاف نظر است و مباحثی دربارهی آن وجود دارد.