سرمایه‌داری و مارکسیسم دو نظام بر بستر فردگرایی / هدف سرمایه‌داری از اعطای آزادی به مالک چیست؟

1404-05-25

سرمایه‌داری آزادی فردی را مطلق می‌داند و مارکسیسم آن را به جمعیت گره می‌زند، اما شهید صدر در کتاب اقتصادنا نشان می‌دهد که هر دو نظام، در اعماق خود به انگیزه‌های فردی تکیه دارند

حجت الاسلام و المسلمین معصومی نیا در درسی با عنوان «اندیشه اقتصادی شهید صدر» بیان داشت: شهید صدر، در کتاب اقتصادنا وقتی می‌خواهد در مورد آزادی بحث کند ابتدا نظر مکتب سرمایه‌داری را خوب بیان می‌کند، سپس نقدهای وارده را مطرح و آنگاه جنبه ایجابی و نظر اسلام در این خصوص را تبیین می‌کند.

1.1 آزادی تملک



1.2. آزادی بهره‌برداری
 


نظام سرمایه‌داری، زمینه را در برابر هر فرد باز می‌گذارد تا از اموال و امکانات خود به هر صورتی که می‌پسندد بهره‌برداری کند؛ همچنین به او اجازه می‌دهد که با هر وسیله و روشی که می‌تواند به افزایش ثروت خود بپردازد. پس اگر کسی مثلاً یک زمین زراعتی داشته باشد، هم می‌تواند خود به هر صورتی که می‌خواهد از آن بهره‌برداری کند و هم می‌تواند آن را به دیگری اجاره دهد و هر شرطی را که برایش اهمیت دارد، بر او لازم سازد و هم می‌تواند زمین را بدون استفاده رها سازد.
هدف سرمایه‌داری از اعطای این آزادی به مالک، آن است که فرد را یگانه عامل در حرکت اقتصادی قرار دهد؛ زیرا نه کسی بهتر از او منافع حقیقی‌اش را می‌شناسد و نه در به دست آوردنش از او تواناتر است و این امکان، زمانی برای فرد فراهم می‌گردد که او در زمینه بهره‌برداری از اموال خود آزاد باشد و هیچ دخالتی، نه از سوی دولت و نه از سوی دیگران، در کارهای او صورت نگیرد. تنها در این صورت است که هر فرد فرصت کافی خواهد یافت تا شیوه بهره‌برداری صحیح از اموال خویش را انتخاب کند، شغل مورد علاقه‌اش را برگزیند و روش‌هایی را در پیش گیرد که موجب به دست آوردن بیشترین ثروت ممکن می‌گردد.

1.3. آزادی مصرف


بنابراین، هر فردی مجاز خواهد بود دارایی خود را به هر شکلی که دوست می‌دارد، در برآورده ساختن نیازها و خواسته‌های خویش هزینه کند و نیز در انتخاب کالاهای مصرفی خود مجاز است و ممنوعیت مصرف برخی کالاها از سوی دولت به خاطر رعایت مصالح عمومی ـ مانند ممنوعیت مصرف مواد مخدر ـ مانعی در این راه به شمار نمی‌آید.

تناقض بین نظام سرمایه‌داری و نظام مارکسیستی


از همان نگاه نخست، تناقض آشکاری که میان نظام سرمایه‌داری و نظام مارکسیستی وجود دارد، پدیدار می‌گردد؛ چرا که نظام مارکسیستی، مالکیت اشتراکی را اصلی قرار می‌دهد که جایگزین مالکیت فردی می‌شود و آزادی‌های سرمایه‌داری را که بر مالکیت خصوصی پایه‌گذاری شده‌اند از بین می‌برد و سیطره دولت بر همه منابع حیات اقتصادی را به جای آن می‌نشاند.
چنین نظری مشهور است که تفاوت مشخصه‌های نظام سرمایه‌داری و نظام مارکسیستی بازتاب‌دهنده نوع دیدگاه آن‌ها نسبت به فرد و جامعه است؛ چرا که مکتب سرمایه‌داری، مکتبی است فردگرا که انگیزه‌های فردی را تقدیس می‌نماید و فرد را محوری به شمار می‌آورد که نظام بایستی به خاطر او کار کند و منافع خاص او را تضمین نماید؛ اما مکتب مارکسیستی، مکتبی است جامعه‌گرا که انگیزه‌های شخصی و خود فردی را نفی می‌کند و فرد را در جامعه محو می‌سازد و جامعه را محور قرار می‌دهد. به همین جهت، مارکسیسم آزادی‌های فردی را نمی‌پذیرد، بلکه آن را در راه موضوع اساسی (همه جامعه) بر باد می‌دهد.
ولی حقیقت آن است که هر دو نظام بر دیدگاهی فردگرایانه پایه‌گذاری شده‌اند و بر انگیزه‌های شخصی و خود فردی تکیه دارند. سرمایه‌داری به خود فردی شخص خوش شانس احترام می‌گذارد و آزادی بهره‌برداری و فعالیت در زمینه‌های گوناگون را برای او تضمین می‌کند و تا زمانی که دیگران نیز به طور اصولی از همین آزادی برخوردارند، به زیان‌ها و ستم‌هایی که از این آزادی دامن‌گیر دیگران می‌شود اهمیتی نمی‌دهد. در حالی که سرمایه‌داری امکان تأمین انگیزه‌های ذاتی را برای افراد خوش شانس فراهم می‌آورد و انگیزه فردی آنان را رشد می‌دهد، مارکسیسم به افراد دیگری روی می‌آورد که این فرصت‌ها برایشان آماده نبوده است و فراخوان مکتبی خود را بر اساس تحریک انگیزه‌های فردی و حس خودخواهی در آنان و تأکید بر ضرورت برآورده ساختن آن‌ها پی‌ریزی می‌کند و به شیوه‌های گوناگون می‌کوشد تا این انگیزه‌ها را به عنوان نیرویی که تاریخ آن را در تحول خویش و دستیابی به مرحله انفجار انقلاب به کار می‌گیرد، رشد دهد. این مکتب برای کسانی که با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند توضیح می‌دهد که دیگران دسترنج و ثروت آنان را می‌دزدند، پس به هیچ وجه نباید این دزدی را نادیده بگیرند؛ چرا که این کار، تجاوزی آشکار به موجودیت خاص و فردی آنان است.
و به این ترتیب می‌بینیم نیرویی که مکتب مارکسیسم بر آن تکیه می‌کند، همان انگیزه‌های ذاتی و فردی مورد استفاده سرمایه‌داری است؛ بنابراین، هر دو مکتب پرورش و تأمین انگیزه‌های ذاتی را مدنظر خود قرار می‌دهند و تفاوت آن‌ها تنها در نوع افرادی است که انگیزه‌های درونی و حس خودگرایی آنان با این یا آن مکتب هماهنگی نشان می‌دهد.
 

دیدگاه‌ها (0)


لینک‌های مفید

ارتباط با ما