نقد دیدگاه شیخ اعظم انصاری درباره غناء / چرا اذان و قرائت قرآن، غنای عرفی محسوب نمی شوند؟

1404-06-03

رهبر انقلاب نسبت میان غنای لغوی و عرفی را عموم و خصوص دانسته و بر خلاف شیخ، غنای غیرمحرم را نیز در دایره معنای لغوی می‌پذیرند، در حالی‌که شیخ انصاری غناء را تنها منحصر در موارد موضوع ادله حرمت می‌داند.

آیت الله عبدالکریم فرحانی در ادامه چهارمین جلسه از درس خارج «فقه الغناء» در تاریخ 22 خردادماه سال 1400 برگزار شد بیان داشت:


تحلیل نسبت میان غناء لغوی و عرفی و نقد دیدگاه شیخ اعظم در پرتو نظر مقام معظم رهبری

ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا می‌توان با استناد به مبنای امام خمینی (قدس‌سره) در جامعه، مفهوم عرفی را تعیین کرد و آثار بیرونی را معرف آن قرار داد؟ در این صورت، می‌توان آواز را در رسانه‌ای مانند صدای جمهوری اسلامی، مصداقی از معنای خاص غناء دانست، مشروط به آنکه قیود مورد بحث (همچون لهوی بودن و همراهی با موسیقی) در آن نباشد. همچنین، می‌توان همان آواز را در کشوری که تحت حاکمیت فساق قرار دارد، با وجود آن قیود، از مصادیق مردود غناء دانست.

مقام معظم رهبری در بیان خود می‌فرمایند: «معنای دوم، همان آوازخوانی متعارف میان مردم در همه عرف‌هاست که در زبان‌های مختلف، عنوان خاص خود را دارد و این عنوان آن را از دیگر اقسام صداهای ترجیع‌دار متمایز می‌سازد.» زیرا تنها نوع خاصی از صوت است که عرف آن را آواز می‌نامد؛ نه هر صوت کشیده و ترجیع‌داری. «در زبان عربی به آن أُغنیه گفته می‌شود و جمع آن أغانی و أُغنیات است. این معنا از غناء، که اغلب در مجالس لهو به‌کار می‌رود، هرچند در بیشتر موارد با آلات موسیقی همراه است، اما این همراهی نیز مقوّم آن نیست.»

در ادامه، ایشان تأکید می‌کنند: «غنای مورد نظر در روایات همان است که در بالا توضیح داده شد و این دو معنای غنا (لغوی و عرفی) از قبیل مشترک لفظی نیستند، بلکه نسبت آن‌ها نسبت عموم و خصوص مطلق است.» البته باید توجه داشت که این نسبت، از سنخ عام و خاص مصطلح نیست تا شبهه اشتراک لفظی پیش آید، بلکه نسبت میان طبیعی و فرد است. به عبارت دیگر، تمامی اقسام غنای عرفی (معنای دوم) در ذیل غنای لغوی (معنای اول) قرار می‌گیرند، اما نه بالعکس.

معظم‌له اضافه می‌فرمایند: «بیشتر معانی‌ای که در کلمات اهل لغت برای غنا ذکر شده، ناظر به معنای نخست (عام لغوی) است.» در این مرحله، ایشان وارد نقد دیدگاه شیخ اعظم انصاری (رضوان‌الله تعالی علیه) در کتاب مکاسب می‌شوند. شیخ، تعاریف متعددی را از اهل لغت درباره غنا نقل می‌کند که بخش عمده آن‌ها مبتنی بر سخنان نراقی در کتاب "مستند الشیعه" است. نراقی در جلد چهاردهم این اثر، دوازده معنا برای غنا از اقوال فقها و لغویان ذکر کرده است که شیخ نیز همان‌ها را بازگو می‌کند.

مقام معظم رهبری سپس با استناد به تبیین‌های فوق می‌فرمایند: «بر اساس آنچه گفته شد، اگر اهل لغت غنا را به معنای کشیدن صوت یا بلند کردن و پی‌درپی آوردن آن از حنجره بیان کنند – چنانکه ابن اثیر در "النهایه" این‌گونه آورده – عرب به چنین صوتی غنا می‌گوید. خواه آن را صرفاً ترجیح بدانند یا تطریب، یا بلند کردن صدا با ترجیح، یا کشیدن صدا با ترجیح و تطریب و یا تعاریف مشابه دیگر.»

در ادامه، ایشان نظر محقق شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی را نیز در همین راستا تلقی می‌کنند؛ چرا که وی نیز غنا را در معنای عام چنین تعریف می‌کند: «هرگاه زیر و بم، اوج و فرود، کشیدن، اتصال و انفصال صدا با یکدیگر متناسب باشند، آن صدا غنا محسوب می‌شود.» معظم‌له می‌افزایند: «همه این ویژگی‌ها در صداهای کشیده‌ای همچون اذان، قرائت قرآن و موارد مشابه نیز وجود دارد، بدون آنکه عرف چنین صداهایی را مشمول غنای عرفی بداند.»

در نهایت، ایشان به نقد دیدگاه شیخ اعظم می‌پردازند و می‌فرمایند: «از اینجا روشن می‌شود که نظر شیخ اعظم درباره موضوع غناء جای تأمل دارد. شیخ پس از ذکر تعاریف مختلف از منابعی مانند مصباح المنیر – که غنا را صرفاً صوت، یا مدّ صوت، یا به‌تعبیر شافعی، تحسین و تلطیف صوت می‌دانند – نتیجه می‌گیرد: یا این تعاریف عام‌تر یا خاص‌تر از معنای غناء هستند. با این حال، ظاهر این است که غناء جز این نیست، هرچند در میان فقها و لغویان، در تعبیر آن اختلاف وجود دارد. از جمله آمده است: «فعن المصباح أن الغناء الصوت»، و در نقلی دیگر: «أنه مدّ الصوت»، و از شافعی نقل شده است: «أنه تحسین الصوت و ترقیقه»، و نیز از وی آمده: «أن کل من رفع صوتاً و والاه، فصوته عند العرب غناء»

تحلیل اختلاف مبنایی میان مقام معظم رهبری و شیخ اعظم درباره موضوع غناء در ادله حرمت

در ادامه‌ی بحث، نکته‌ مهمی در نقد شیخ اعظم انصاری (رضوان‌الله تعالی علیه) مطرح می‌شود. شیخ می‌فرماید: «و کلّ هذه المفاهیم مما یُعلَم عدم حرمتها و عدم صدق الغناء علیها» . در اینجا محل اصلی اختلاف دیدگاه میان مقام معظم رهبری و شیخ اعظم نمایان می‌گردد. شیخ بر این باور است مواردی که لغویان و فقیهان آن را غناء می‌دانند، نه‌تنها مشمول عنوان غناء نیستند، بلکه مشمول حرمت نیز نمی‌باشند. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: شیخ وارد ادله حرمت غناء شده و از آنجا مفهوم غناء را استنباط کرده، سپس حکم داده که این موارد، مشمول عنوان غناء نیستند.

به تعبیر دیگر، شیخ به‌درستی می‌گوید که این موارد، موضوع ادله حرمت غناء نیستند. اما باید بررسی کرد که خود موضوع در ادله، مطلق غناء است یا غناء با قید خاص. نکته مهم اینجاست که سخن شیخ، خود می‌تواند مؤید مدعای مقام معظم رهبری باشد. شیخ می‌فرماید این موارد حرام نیستند، چون غناء نیستند. به بیان دقیق‌تر، این نوع غناء از آن جهت حرام نیست که مشمول عنوان غناء موضوع در ادله حرمت نمی‌شود. این مطلب، مورد تأیید مقام معظم رهبری نیز هست؛ یعنی اینکه این موارد حرام نیستند، کاملاً صحیح است، اما سوال از شیخ این است که چرا این موارد غناء محسوب نمی‌شوند؟ چه کسی به شما تضمین داده که غنا باید غنا محرم باشه؟

البته شیخ برای این ادعا دلیلی دارد،. شیخ می‌گوید این موارد غناء نیستند، چون حرام نیستند، و مشمول ادله حرمت نیستند، پس غناء محسوب نمی‌شوند. در واقع، شیخ غناء را منحصر در همان مفهومی می‌داند که موضوع ادله حرمت است، و بر همین اساس می‌گوید چون در این موارد حرمت نیست، پس غناء هم نیست.

مقام معظم رهبری با این تحلیل موافق نیستند و می‌فرمایند: ما دو معنا از غناء داریم؛ یکی معنای خاص که در ادله حرمت آمده و در این موارد صادق نیست، و دیگری معنای اعم لغوی که در این موارد صادق است. بنابراین، عدم حرمت در این موارد ناشی از آن است که غناءِ موضوع ادله حرمت در آن‌ها تحقق نیافته، نه اینکه اصولاً غناء نباشند. این دو معنا، هر دو برای تبیین مدعای ما کارآمدند.

اصل اختلاف میان این دو دیدگاه، در این نکته نهفته است که شیخ با تأکید می‌گوید: «فکلّها إشارة إلى المفهوم المعین عرفاً»

اما مقام معظم رهبری در پاسخ می‌فرمایند: چه کسی چنین امری را اثبات کرده است که باید حتماً غناء، تنها به همان مفهوم معین عرفی محدود شود؟ همین جمله، جوهره استدلال ایشان در نقد دیدگاه شیخ را تشکیل می‌دهد.

 

 

دیدگاه‌ها (0)


لینک‌های مفید

ارتباط با ما