نظریه جهاد تمدنی در روابط بین‌الملل، چارچوب اسلامی مقاومت تمدنی /مؤلفه‌های نظریه روابط بین‌الملل در اسلام

1404-04-18

آیت‌الله عباس کعبی با تبیین ابعاد نظریه‌ای نوین «جهاد تمدنی در روابط بین‌الملل»، به بررسی مبانی قرآنی، روایی و عقلانی این نظریه پرداخت. وی با رد انگاره‌های رایج در مکتب‌های لیبرال و رئال، تأکید کرد که اسلام نه‌ بر اصالت صلح، نه اصالت قتال، بلکه بر مفهوم جهاد فی سبیل الله استوار است. ایشان ۱۴ مؤلفه برای این نظریه بیان کرد

آیت الله عباس کعبی در درس «فقه روابط بین الملل و سیاست خارجی» به بیان مقدماتی در خصوص نظریه جهاد تمدنی در روابط بین‌الملل و مؤلفه های آن پرداخت که در ادامه به آن اشاره می شود. در این جلسه، به بررسی مؤلفه‌های نظریه روابط بین‌الملل در اسلام خواهیم پرداخت. این نظریه بر پایه ادله فراوانی برگرفته از آیات قرآن، روایات، حکم عقل، اجماع و جایگاه دولت در سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) شکل گرفته و با در نظر گرفتن واقعیت‌های نظام بین‌الملل، تحت عنوان «نظریه جهاد تمدنی در روابط بین‌الملل» نام‌گذاری شده است.

اصطلاح «جهاد تمدنی» ابعاد گوناگون روابط بین‌الملل در اسلام را بازتاب می‌دهد. برخلاف برداشت رایج که جهاد را معادل قتال می‌داند، این واژه در اسلام حقیقت شرعی دارد که معنای آن با مفهوم لغوی‌اش متفاوت است. جهاد از مستحدثات اسلام با قید فی سبیل‌الله است به معنای به‌کارگیری تمامی ظرفیت‌های مادی، معنوی، عقلانی، روحی، فکری، فردی، اجتماعی و عمومی در راه خداوند، با هدف تولید قدرت و بهره‌گیری از آن برای تحقق اهداف عالیه اسلام و نیز تضعیف دشمنان اسلام تحت هدایت الهی است. این جهاد می‌تواند ابعادی مانند جهاد فکری، فرهنگی، دعوت به توحید، جهاد مقاومت، بسیج ظرفیت امت اسلامی، تشکیل دولت اسلامی، حفظ نظام اسلامی، توسعه حاکمیت اسلام و رفع موانع جهت تحقق تمدن توحیدی، عدالت و کرامت داشته باشد. در مجموع، جهاد تمدنی به معنای تلاش برای تحقق تمدن اسلامی در برابر سایر تمدن‌هاست.

بسیاری به اشتباه گمان می‌کنند که جهاد تنها محدود به دوره مدنی و جنبه‌های نظامی آن است؛ در حالی که واژه جهاد پیش‌تر در مکه نیز به کار رفته است. دست‌کم هفت آیه قرآن در مکه به جهاد اشاره دارد، از جمله آیه ۵۲ سوره فرقان که از «جهاد کبیر» سخن می‌گوید. این آیه ممکن است به جهاد با قرآن (یعنی جهاد فکری، برهانی و فرهنگی) یا به عدم اطاعت از کفار و مشرکان (جهاد مقاومت) اشاره داشته باشد. آیات ۶ و ۶۹ سوره عنکبوت نیز مؤید وجود جهاد مکی‌اند.

بنابراین، جهاد اعم از جهاد مدنی و جهاد قتالی است؛ و جهاد مکی نیز دربرگیرنده ابعاد متنوعی از مبارزه فکری و فرهنگی بوده است. مقصود از جهاد تمدنی، چه در دوران مکه و چه در دوران مدینه، تحقق تمدن اسلامی است؛ تمدنی که در اندیشه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز به‌عنوان یکی از اهداف بنیادین نظام اسلامی مطرح شده است.

برای نمونه، امام خمینی در مصاحبه‌ای با یک خبرنگار آمریکایی در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۵۷ ( جلد چهارم صحیفه نور) می‌فرمایند: «اسلام پیشرفته‌ترین حکومت را دارد و به هیچ وجه با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد. اسلام از بنیان‌گذاران تمدن بزرگ جهان بوده است. هر کشوری که به قوانین اسلام عمل کند، بی‌تردید جزو پیشرفته‌ترین کشورها خواهد بود. ما امیدواریم با پیروزی خود این حقیقت را به جهانیان اثبات کنیم.»

همچنین، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب، مراحل پنج‌گانه انقلاب اسلامی را مطرح می‌فرمایند که مرحله نهایی آن «ساخت تمدن نوین اسلامی» است. ایشان سه مرحله مهم در گام دوم انقلاب را «خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» معرفی می‌کنند.

عنوان نظریه‌ای که در این جلسلات مورد بحث قرار می‌گیرد، «نظریه جهاد تمدنی در روابط بین‌الملل» است. این نظریه، از یک منظر، واکنشی است به دو مکتب اصلی نظری روابط بین‌الملل، یعنی مکتب لیبرالیسم و رئالیسم. در نظریه‌های معاصر روابط بین‌الملل، مسئله بنیادینی مطرح است که بر کدام یک از «اصالت صلح» یا «اصالت قتال» باید تأکید داشت؟ پاسخ ما این است که هیچ‌یک از این دو.

برخی نیز از اصل سومی تحت عنوان «دعوت به خدا» سخن گفته‌اند. گروهی دیگر از اصل چهارمی به نام «اصالت حاکمیت دین» بیان کرده‌اند. اگرچه این موازد صحیح است، اما بیانگر نظریه اسلام در روابط بین الملل نیستند. از منظر ما، نظریه جامع اسلام در عرصه روابط بین‌الملل بر مبنای مفهوم «جهاد» شکل می‌گیرد. جهاد، مفهومی فراگیر است که صلح، قتال، دعوت و تلاش برای تحقق حاکمیت دین را در بر می‌گیرد. هدف نهایی جهاد، که در قالب «جهاد فی سبیل‌الله» تعریف می‌شود، همان چیزی است که از آن با عنوان «جهاد تمدنی» یاد می‌کنیم. از این رو، نظریه پیشنهادی ما با عنوان «نظریه جهاد تمدنی در روابط بین‌الملل» معرفی می‌شود.

این نظریه متشکل از چهارده مؤلفه بنیادین است که در ادامه فهرست می‌شوند و سپس به تحلیل معرفتی، ارزشی و فقهی هر یک خواهیم پرداخت:

۱. تلاش برای تبدیل ضعف امت اسلامی به قدرت در همه عرصه‌ها. ۲.تبدیل تهدید دشمنان به فرصت پیشرفت تمدن در همه عرصه ها. ۳. نگاه ابزاری به قدرت دولت به جای دولت محوری. برخلاف مکاتب رئالیستی که دولت را محور قدرت می‌دانند. ۴.آرمان‌گرایی؛  در کنار توجه به واقعیت‌ها، نظریه بر آرمان‌هایی همچون توحید، عدالت، کرامت انسان، اخلاق، معنویت، پیشرفت علمی و مردم‌سالاری دینی تأکید دارد. ۵.مانع‌زدایی. ۶.هدایت، حمایت و جریان‌سازی در جهت بیداری و بازسازی امت اسلامی. بازسازی امت اسلامی از طریق ایجاد محور مقاومت، جریان‌سازی و تأسیس تشکل‌های درون‌امتی برای تحقق امت واحده و تمدن اسلامی ضروری است. ۷.تقویت باورها و ارزشهای اسلامی و سبک زندگی اسلامی. ۸. مقابله با عقب‌ماندگی علمی در مسیر پیشرفت علمی امت اسلامی ۹. مقابله با فتنه‌های درون‌امت و تقویت راهبرد وحدت اسلامی. ۱۰. مرجعیت علمی و دینی متناسب با مقتضیات زمان درون امت اسلامی. ۱۱. شناخت و پیروی از رهبری الهی و فکری برای مسلمانان.  ۱۲. ساختارسازی درون‌امت در عرصه روابط بین‌الملل.۱۳. تقویت استقلال ملت‌ها و استعمارزدایی و غیرمتعهد شدن ملت‌ها و دولت‌ها در مقابل نظام‌های سلطه به ویژه توجه به تقویت استقلال کشورهای اسلامی و مقابله با نفوذ و غرب‌گرایی و تلاش مستمر و همه جانبه برای استعمارزدایی. ۱۴.گفت‌وگو و مفاهمه بین‌الادیانی بر پایه توحید، عدالت و کرامت انسانی و خدمات بشردوستانه.


مؤلفه اول: تلاش همه‌جانبه برای تبدیل ضعف به قدرت در تمامی عرصه‌ها

برای ورود به بحث فقه قدرت و بررسی وجوب شرعی تبدیل ضعف به قدرت در نظریه جهاد تمدنی، ابتدا لازم است ماهیت قدرت به‌درستی شناخته شود. از این‌رو، ابتدا به موضوع‌شناسی قدرت، سپس به دسته‌بندی‌های آن، نحوه اعمال قدرت در روابط بین‌الملل، و در ادامه به تحلیل قدرت از منظر قرآن کریم و روایات پرداخته خواهد شد. در پایان، احکام فقهی مربوط به لزوم تبدیل ضعف به قدرت در عرصه روابط بین‌الملل مورد بررسی قرار می‌گیرد.

موضوع‌شناسی قدرت

قدرت و ضعف، دو مقوله متقابل‌اند که از نوع تقابل ملکه و عدم ملکه به‌شمار می‌آیند. در شناخت ماهیت هر نوع قدرت انسانی، چهار عنصر اساسی دخالت دارد که درک این عناصر، ما را به تعریف دقیقی از قدرت می‌رساند:

۱_آزادی اراده: قدرت با اراده آزاد گره خورده است. فرد یا جامعه‌ای که فاقد اراده مستقل است و تحت اجبار یا اضطرار عمل می‌کند، واجد قدرت واقعی نیست. در عرصه سیاسی و اجتماعی، لازمه اراده آزاد، استقلال است. ۲_ توانمندی در تحقق اراده. ۳_ میل طبیعی و غریزی به اعمال توانمندی ها و کسب توانمندی بیشتر. انسان به‌طور فطری و به‌دلیل مستخدم بتبع بودن و مدنیه بالضروره، میل به به‌کارگیری جمادات، نباتات، حیوانات و حتی انسان‌های دیگر در جهت منافع خود دارد. ۴_ تأثیرگذاری به صورت مثبت. قدرت مستلزم تأثیرگذاری است؛ خواه این تأثیر مثبت باشد مانند جابه‌جایی اشیاء در سایه صدور فرمان  اطاعت از آن، یا تأثیر منفی مانند بازداشتن دیگران از انجام کار.

با در نظر گرفتن این چهار عنصر، می‌توان گفت که میل طبیعی، سرچشمه غریضی شکل‌گیری قدرت و تأثیرگذاری، نتیجه قدرت هستند. آنچه ماهیت قدرت را شکل می‌دهد توانمندی و کیفیت نفسانی بر فعل و ترک فعل و ترجیح یکی بر دیگری است. از همین روی قدرت یعنی توانمندی؛ از لحاظ موضوعشناسی و شناخت چیستی قدرت. شناخت صحیح ماهیت قدرت، گام نخست در تبیین وجوب تبدیل ضعف به قدرت در چارچوب نظریه جهاد تمدنی است.

دسته‌بندی‌های قدرت

قدرت را می‌توان بر اساس معیارهای مختلف به گونه‌های زیر تقسیم کرد:

۱_بر اساس به کارگیری قوای جسمی و روحی به قدرت جسمی، قدرت فکری، عقلی و روحی تقسیم می شود.
۲_ بر اساس ابزار و وسائط: قدرت مستقیم (فیزیکی) و قدرت ابزاری (واسطه‌ای).
۳_ بر اساس کمیّت: قدرت فردی و قدرت اجتماعی.
۴_ بر اساس ساختار اعمال‌کننده: قدرت شخصی (ساده) و قدرت نهادی یا تشکیلاتی.
۵_ بر اساس به کارگیری قوای جسمی و روحی: قدرت درونی (ذاتی) و قدرت بیرونی (وابسته به عوامل خارجی).
۶_ بر اساس حوزه‌های زندگی: قدرت سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اقتصادی، رسانه‌ای، بهداشتی، علمی، هسته‌ای، دفاعی، صنعتی، نظامی، انتخاباتی، منطقه‌ای و بین‌المللی.
۷_  بر اساس نقش دین در حیات اجتماعی: قدرت دینی و مذهبی در برابر قدرت سکولار یا غیردینی.
۸_ بر اساس ماهیت متافیزیکی یا مادی: قدرت مادی و قدرت معنوی.
 

دیدگاه‌ها (0)


لینک‌های مفید

ارتباط با ما